Friday, November 25, 2011

خودتان قضاوت کنید

تقدیم به ع.خ

بدن سالم

چشم انداز ابتدایه جمله ی " خودتان قضاوت کنید " و تصویری از مقایسه ی یک ریه ی سالم با یک ریه ی نیکوتین زده ، بر روی بسته های سیگار مجاز، انذاری است بر افراد سیگاری و آینده ی " ناسالم " این افراد . نکته ی ابتدایی در مواجهه با چنین ضد تبلیغی دادن توهم قضاوت به خرید کنندگان است . قضاوت از پیش تعیین شده با تصاویری " دل خراش " از یک ریه ی منهدم شده در مقایسه با یک ریه ی " سالم " جایی برای پاسخ به سوالی ارزشی نمی گزارد . این قضاوت شاید قابل قیاس با تصویری فرضی باشد که در یک سمت آن یک فرد در بهشت با حوریان تجسم شده و در جهت دیگر فردی در آتش داغی سوزان است و در زیر آن نوشته شده " خودتان قضاوت کنید " . این قضاوت از پیش جواب یافته بر مبنای یک ملاک زندگی مشخص است که این ملاک به صورت فرد به فرد ابدا قابل قبول نیست . ذات چنین قضاوتی به مانند مثال فرض شده بر مبنای یک الگوی مشخص برای تمامی افراد است که این الگو بر مبنای تئوری " زندگی سالم " بنا شده . این زندگی سالم بر قاعده های مختلفی استوار است . تغذیه ی "مفید و سالم " ، ورزش صبحگاهی ، صله ی رحم ، زندگی پاک ، آرامش ، کار" مناسب " ، ازدواج ، تربیت فرزندانی چنین سالم و چندین و چند مورد دیگر . جدای از اینکه هر کدام از این ویژگی ها می توانند توسط هر فردی و به هر میزانی ارزش تلقی شوند ، بنای قبولاندن چنین الگویی به آحاد جامعه ، و با تاکید بر اینکه " نفع شما " در چنین زندگی ای است مصداق بارز یکسان سازی اجتماعی و دخالتی آشکار بر زندگی شخصی هر انسانی است . می گویم زندگی شخصی چون در این تبلیغ قضاوتی ، مبلغ فضا را طوری ترسیم نکرده است که این کار شما به آسیب بنیان های جامعه منجر خواهد شد ، بلکه تاکیدی است بر قبولاندن یک راه از پیش تعیین شده و الگوی کلیشه ای بر زندگی فردی انسان ها . با این عمل نه تنها قضاوت فردی بی معناست که تخطی ازین قضاوت به منزله ی یک عمل زشت و ناپسند تلقی خواهد شد . در حالی که این انتخاب "بدن سالم " و یا انتخاب یک زندگی " نا سالم " نه یک الگوی فرمایشی که یک انتخاب فردی است .

جامعه ی سالم

اخبار علمی در سرتاسر شبکه های جهانی و وطنی ، پر است از عبارت " تحقیقات دانشمندان دانشگاه .... نشان می دهند که ... برای ... ، مفید یا مضر است " . در موارد مختلف مانند چایی این مفید یا مضر بودن در واحد روز تغییر می کند اما تحقیقات همواره نشان می دهد که " افراد غیر سیگاری ، بیشتر از افراد سیگاری در معرض بیماری های حاصل از آن هستند " . این یک گره ی دیگر اخلاقی است . حالا که شما از قضاوت اولیه فرار کرده اید و مایل به طرح الگوی سالم نیستید پس یک عذاب وجدان تکرار شونده شاید بتواند شما را از این کار خطا باز دارد. فارغ از این "اصالت سلامت " و اینکه آیا سیگاری بودن چه در یک زندگیه روانی و چه در زندگی جسمی تاثیر مثبتی دارد یا خیر ، به بررسی این گزاره ی محبوب تحقیقاتی می پردازم . در این قضاوت اجتماعی که در دل یک " تحقیق علمی " برای اطمینان بیشتر مخاطبان مطرح شده سوراخ سنبه های فراوانی دارد . این "افراد غیر سیگاری " مستقل از میزان فاصله شان با "افراد سیگاری " تاثیر می گیرند؟ بی ربط به بیماری های فرد " غیر سیگاری " ؟ مستقل از " میزان " سیگار کشیدن فرد سیگاری ؟ جدا از محیط ؟ چه نسبتی از این تاثیر دود بر غیر دودی ها حاصل از سیگار است و چه میزان تاثیر وانت سال 73 ؟ واضحا این حکم کلی در ادامه ی قضاوت های اخلاقی از پیش تعیین شده است . علاوه بر این ها اگر بنا بر پیروی از "فرم" بی معنا ی این شکل از تحقیقات دانشمندان باشد و سلامت بدنی و آرامش روانی یک اصالت تعبیر شود ، می توان این گونه مطرح کرد که مثلا ثروتمندی انسان ها بر روان و جسم انسان های فقیر تاثر مخربی دارد و از دید دیگر موفق شدن بعضی انسان ها بر انسان های نا موفق تاثیرات مخرب روحی و جسمی خواهد گذاشت و ادامه ی داستان و به طور کلی خبر را به صورت مضحکانه دیگری تنظیم کرد : " تحقیقات دانشمندان دانشگاه ام آی تی نشان می دهد که انسان برای انسان مضر است " ؤ

اخلاق

در صورت قبول این حکم که سیگار کشیدن سیگاری ها بر افراد دیگر تاثیر منفی مسقیمی دارد و باعث بیماری های مختلف و کاهش طول عمر آن ها خواهد شد ، و پذیرفتن این شکل حکم دهی، به حکم یک قاعده ی معقول ما خواهیم توانست که دست به قضاوت های ارزشی بیشتری نیز بزنیم . بر این اساس می توانیم به قاعده ی دیگری نیز متوسل شویم که در آن اگر یک عامل منفی ( با تعریف خاص از منفی ) در جامعه وجود داشته باشد و یک عامل منفی همه گیر تر نیز وجود داشته باشد ، اولیوت با حل مسئله ی همه گیر تر ( موثر تر ) خواهد بود .

بر مبنای این دو الگو بیایید گوشت خواری و سیگار کشیدن را با هم مقایسه کنیم . فرآیند گوشت خواری نه فقط بر مبنای سلاخی و کشتار موجودات زنده ی ضعیف تر از انسان به دلیل داشتن ابزارهای بهتر است ( اگر خرس هم تواناییه استفاده از تفنگ را داشت تفاوتی با انسان نمی کرد ) که این کشتار نه فقط به شکل صید که به شکل یک سرنوشت از پیش معلوم شده برای آن موجود زنده است .سلاخ خانه های" پرورش مرغ و گاو و گوسفند" ا که در آنها این موجودات نسل به نسل بدون حتی امکان فرار محدود فرآیند صید ( فارغ از نقس عمل ) کشته می شوند و ماشین تولید غذایی ما هستند . این در حالی است که این اقدام به ظاهر " ضروری " برای انسانی است که بدنی طبیعتا غیر گوشتخوار دارد . پس حالا و با مفروضات بالا نمی توان روی هر گوشت یا مرغ فروخته شده استیکری چسباند و عکس یک مرغ له شده را در مقابل یک مرغ آزاد در یک دشت را ترسیم کرد و جمله ی " خودتان قضاوت کنید " را حک کرد ؟ یااینکه گوشت خواری یک سنت دیرینه است و نمی توان این چنین با " ضرورتی " مثل آن برخورد کرد ؟ اگر سیگار کشیدن مقداری از میانگین سنی جامعه کم می کند ، این سلاخی هر روز با قتل موجودات زنده ی ضعیف حاصل می شود که خود مرتبه ی بالایی از تحوش انسانی است . در مورد اره برقی چطور؟ هر اره برقی چند صد درخت " اکسیژن ساز " را به درک واصل می کند ؟ چرا اره برقی از قضاوت ارزشی به کنار مانده ؟ ضرورت؟!ء

در قضاوتهای نهاد خانواده هم سیگار به همان پدیده ی غیر اخلاقی موجود در طرح زندگی "سالم " وابسته است . اگر بنا بر خوردن کله پاچه باشد پدر با همراهی صبحگاهی به این "لذت " می پیوندد اما اگر بنا به سیگار کشیدن باشد حداقل رفتار یک اخم و ناراحتی برای عدول از ارزش هاست . در حالی که اگر بنا را بر این روند بگیریم که ما می توانیم حکم های قضاوتی این چنینی صادر کنیم ، گوشت خواری به عنوان یک نمونه ی عمل در زندگی روز مره ، ریشه دار در یک بربریت تاریخی وحتی در دید سود گرایانه شاید مسبب روان خشن و عصبی است که در نهایت همان سیگار "نا سالم " را طلب می کند . بر مبنای چنین قضاوت های ارزشی زندگی و کارهای "ضروری " ما شامل مقادیر عظیمی از تصاویر مقایسه ای و سوال ارزشی قضاوتی خواهد بود و از این " خود قضاوتی " ها رفتار های توحش آمیز جدید و جدید تری کشف خواهد شد که پدیده ی سیگار کشیدن مقابل این توحش قابل قیاس با تاثیر دود یک سیگار در مقایسه با دود دائمی شهر "سالم " تهران است .

No comments:

Post a Comment