خود درگیری ها
Friday, January 6, 2012
خواب و بیدار
سورن کیرکگارد
گونه های میمون تکامل یافته از حالت " نا هوشیار " به " هوشیار " یا همان بیدار شدگان
ذهنی ، با وضعیتی جدید ، عجیب و رعب آور مواجه بودند . مفهوم "ضرورت" داشتن اعمال و زندگی بر پایه ی صرفا "غریزه" ،دود شده و به هوا رفته بود. " آزادی " نامی است که برای این وضعیت مناسب به نظر می رسد. اگر چه این تمام آزادی نیست و عرصه و محیط برای میمون انسان شده تقریبا بی قید بوده ، اما می توان این گونه نتیجه گرفت که هر چقدر هم که محیط برای "فقط یک میمون" بی قید باشد ، بدون آگاهی و "انسان شدن " آزادی معنایی ندارد.
هنگامی که برای این میمون انسان شده مفهوم آگاهی تا اندازه ای هضم شد ، بنا به غریزه ای از بین نرفته، تصمیم به برقراری "سنت" هایی گرفت که سد راه پیش رفت آگاهی بود و تضمین کننده ی برتری گروهی بر گروه دیگر و طبعا بنا بر مصلحت : "آرامش بخش " روان.
می توان این وضعیت را برای حال فعلی ما انسان ها و انسان های پیش از ما نیز تعمیم داد که ما از نسل همان میمون هاییم. تلاطم و شورش های درونی و بیرونی همگی حاصل جلو رفتن آگاهی ذهنی بشر بوده است .
اگر حال خود را در هر لحظه با میمون های در شرف انسان شدن مقایسه کنیم در خواهیم یافت که شرط اصلی آزادی نه تغییر محیطی که انقلاب مداوم ذهنی است . ثبات ذهنی ضرورتا به بردگی خواهد انجامید .
اما گویی انسان به جبران فکرهای ناقص و راحت طلبی مداوم ترجیح می دهد آزادی را از "محیط" طلب کند تا نسبت به بردگی و بندگی خود خالی از غذاب وجدان باشد.
Saturday, December 17, 2011
هیچی
Thursday, December 15, 2011
کری
Thursday, December 1, 2011
کوری
{ نسخه ی اغراق شده ی یک تفاوت بنیادی در بینایی}
{ تحت شرایط موجود ، صرف عمل زیستن در عین حفظ ِ مهارت های فنی یا فکری خاص ، حتا در اوج پختگی نیز به عقب ماندگی ِ ذهنی منجر می شود ...گویی انسان ها به پاداش ِ خیانت ورزیدن به امید های جوانی و سازگار کردن خود با دنیا ، نشان زوال زودرس می خورند - دیالکتیک روشنگری}
Wednesday, November 30, 2011
خط صاف
Friday, November 25, 2011
خودتان قضاوت کنید
تقدیم به ع.خ
بدن سالم
چشم انداز ابتدایه جمله ی " خودتان قضاوت کنید " و تصویری از مقایسه ی یک ریه ی سالم با یک ریه ی نیکوتین زده ، بر روی بسته های سیگار مجاز، انذاری است بر افراد سیگاری و آینده ی " ناسالم " این افراد . نکته ی ابتدایی در مواجهه با چنین ضد تبلیغی دادن توهم قضاوت به خرید کنندگان است . قضاوت از پیش تعیین شده با تصاویری " دل خراش " از یک ریه ی منهدم شده در مقایسه با یک ریه ی " سالم " جایی برای پاسخ به سوالی ارزشی نمی گزارد . این قضاوت شاید قابل قیاس با تصویری فرضی باشد که در یک سمت آن یک فرد در بهشت با حوریان تجسم شده و در جهت دیگر فردی در آتش داغی سوزان است و در زیر آن نوشته شده " خودتان قضاوت کنید " . این قضاوت از پیش جواب یافته بر مبنای یک ملاک زندگی مشخص است که این ملاک به صورت فرد به فرد ابدا قابل قبول نیست . ذات چنین قضاوتی به مانند مثال فرض شده بر مبنای یک الگوی مشخص برای تمامی افراد است که این الگو بر مبنای تئوری " زندگی سالم " بنا شده . این زندگی سالم بر قاعده های مختلفی استوار است . تغذیه ی "مفید و سالم " ، ورزش صبحگاهی ، صله ی رحم ، زندگی پاک ، آرامش ، کار" مناسب " ، ازدواج ، تربیت فرزندانی چنین سالم و چندین و چند مورد دیگر . جدای از اینکه هر کدام از این ویژگی ها می توانند توسط هر فردی و به هر میزانی ارزش تلقی شوند ، بنای قبولاندن چنین الگویی به آحاد جامعه ، و با تاکید بر اینکه " نفع شما " در چنین زندگی ای است مصداق بارز یکسان سازی اجتماعی و دخالتی آشکار بر زندگی شخصی هر انسانی است . می گویم زندگی شخصی چون در این تبلیغ قضاوتی ، مبلغ فضا را طوری ترسیم نکرده است که این کار شما به آسیب بنیان های جامعه منجر خواهد شد ، بلکه تاکیدی است بر قبولاندن یک راه از پیش تعیین شده و الگوی کلیشه ای بر زندگی فردی انسان ها . با این عمل نه تنها قضاوت فردی بی معناست که تخطی ازین قضاوت به منزله ی یک عمل زشت و ناپسند تلقی خواهد شد . در حالی که این انتخاب "بدن سالم " و یا انتخاب یک زندگی " نا سالم " نه یک الگوی فرمایشی که یک انتخاب فردی است .
جامعه ی سالم
اخبار علمی در سرتاسر شبکه های جهانی و وطنی ، پر است از عبارت " تحقیقات دانشمندان دانشگاه .... نشان می دهند که ... برای ... ، مفید یا مضر است " . در موارد مختلف مانند چایی این مفید یا مضر بودن در واحد روز تغییر می کند اما تحقیقات همواره نشان می دهد که " افراد غیر سیگاری ، بیشتر از افراد سیگاری در معرض بیماری های حاصل از آن هستند " . این یک گره ی دیگر اخلاقی است . حالا که شما از قضاوت اولیه فرار کرده اید و مایل به طرح الگوی سالم نیستید پس یک عذاب وجدان تکرار شونده شاید بتواند شما را از این کار خطا باز دارد. فارغ از این "اصالت سلامت " و اینکه آیا سیگاری بودن چه در یک زندگیه روانی و چه در زندگی جسمی تاثیر مثبتی دارد یا خیر ، به بررسی این گزاره ی محبوب تحقیقاتی می پردازم . در این قضاوت اجتماعی که در دل یک " تحقیق علمی " برای اطمینان بیشتر مخاطبان مطرح شده سوراخ سنبه های فراوانی دارد . این "افراد غیر سیگاری " مستقل از میزان فاصله شان با "افراد سیگاری " تاثیر می گیرند؟ بی ربط به بیماری های فرد " غیر سیگاری " ؟ مستقل از " میزان " سیگار کشیدن فرد سیگاری ؟ جدا از محیط ؟ چه نسبتی از این تاثیر دود بر غیر دودی ها حاصل از سیگار است و چه میزان تاثیر وانت سال 73 ؟ واضحا این حکم کلی در ادامه ی قضاوت های اخلاقی از پیش تعیین شده است . علاوه بر این ها اگر بنا بر پیروی از "فرم" بی معنا ی این شکل از تحقیقات دانشمندان باشد و سلامت بدنی و آرامش روانی یک اصالت تعبیر شود ، می توان این گونه مطرح کرد که مثلا ثروتمندی انسان ها بر روان و جسم انسان های فقیر تاثر مخربی دارد و از دید دیگر موفق شدن بعضی انسان ها بر انسان های نا موفق تاثیرات مخرب روحی و جسمی خواهد گذاشت و ادامه ی داستان و به طور کلی خبر را به صورت مضحکانه دیگری تنظیم کرد : " تحقیقات دانشمندان دانشگاه ام آی تی نشان می دهد که انسان برای انسان مضر است " ؤ
اخلاق
در صورت قبول این حکم که سیگار کشیدن سیگاری ها بر افراد دیگر تاثیر منفی مسقیمی دارد و باعث بیماری های مختلف و کاهش طول عمر آن ها خواهد شد ، و پذیرفتن این شکل حکم دهی، به حکم یک قاعده ی معقول ما خواهیم توانست که دست به قضاوت های ارزشی بیشتری نیز بزنیم . بر این اساس می توانیم به قاعده ی دیگری نیز متوسل شویم که در آن اگر یک عامل منفی ( با تعریف خاص از منفی ) در جامعه وجود داشته باشد و یک عامل منفی همه گیر تر نیز وجود داشته باشد ، اولیوت با حل مسئله ی همه گیر تر ( موثر تر ) خواهد بود .
بر مبنای این دو الگو بیایید گوشت خواری و سیگار کشیدن را با هم مقایسه کنیم . فرآیند گوشت خواری نه فقط بر مبنای سلاخی و کشتار موجودات زنده ی ضعیف تر از انسان به دلیل داشتن ابزارهای بهتر است ( اگر خرس هم تواناییه استفاده از تفنگ را داشت تفاوتی با انسان نمی کرد ) که این کشتار نه فقط به شکل صید که به شکل یک سرنوشت از پیش معلوم شده برای آن موجود زنده است .سلاخ خانه های" پرورش مرغ و گاو و گوسفند" ا که در آنها این موجودات نسل به نسل بدون حتی امکان فرار محدود فرآیند صید ( فارغ از نقس عمل ) کشته می شوند و ماشین تولید غذایی ما هستند . این در حالی است که این اقدام به ظاهر " ضروری " برای انسانی است که بدنی طبیعتا غیر گوشتخوار دارد . پس حالا و با مفروضات بالا نمی توان روی هر گوشت یا مرغ فروخته شده استیکری چسباند و عکس یک مرغ له شده را در مقابل یک مرغ آزاد در یک دشت را ترسیم کرد و جمله ی " خودتان قضاوت کنید " را حک کرد ؟ یااینکه گوشت خواری یک سنت دیرینه است و نمی توان این چنین با " ضرورتی " مثل آن برخورد کرد ؟ اگر سیگار کشیدن مقداری از میانگین سنی جامعه کم می کند ، این سلاخی هر روز با قتل موجودات زنده ی ضعیف حاصل می شود که خود مرتبه ی بالایی از تحوش انسانی است . در مورد اره برقی چطور؟ هر اره برقی چند صد درخت " اکسیژن ساز " را به درک واصل می کند ؟ چرا اره برقی از قضاوت ارزشی به کنار مانده ؟ ضرورت؟!ء
در قضاوتهای نهاد خانواده هم سیگار به همان پدیده ی غیر اخلاقی موجود در طرح زندگی "سالم " وابسته است . اگر بنا بر خوردن کله پاچه باشد پدر با همراهی صبحگاهی به این "لذت " می پیوندد اما اگر بنا به سیگار کشیدن باشد حداقل رفتار یک اخم و ناراحتی برای عدول از ارزش هاست . در حالی که اگر بنا را بر این روند بگیریم که ما می توانیم حکم های قضاوتی این چنینی صادر کنیم ، گوشت خواری به عنوان یک نمونه ی عمل در زندگی روز مره ، ریشه دار در یک بربریت تاریخی وحتی در دید سود گرایانه شاید مسبب روان خشن و عصبی است که در نهایت همان سیگار "نا سالم " را طلب می کند . بر مبنای چنین قضاوت های ارزشی زندگی و کارهای "ضروری " ما شامل مقادیر عظیمی از تصاویر مقایسه ای و سوال ارزشی قضاوتی خواهد بود و از این " خود قضاوتی " ها رفتار های توحش آمیز جدید و جدید تری کشف خواهد شد که پدیده ی سیگار کشیدن مقابل این توحش قابل قیاس با تاثیر دود یک سیگار در مقایسه با دود دائمی شهر "سالم " تهران است .